English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
freelancer U پیشه ور آزاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to retain a freelancer U استخدام کردن پیشه ور آزاد
Other Matches
professionals U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professional U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
well there are actors and actors U آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
craft U پیشه
functions U پیشه
artisan U پیشه ور
vocations U پیشه
vocation U پیشه
walks of life U پیشه
walk of life U پیشه
artisans U پیشه ور
tradesman U پیشه ور
crafts U پیشه
tradesmen U پیشه ور
jobs U پیشه
functioned U پیشه
craftbrother U هم پیشه
avocation U پیشه
artificer U پیشه ور
calling U پیشه
careers U پیشه
careering U پیشه
careered U پیشه
career U پیشه
professions U پیشه
profession U پیشه
handicraftsman U پیشه ور
function U پیشه
traded U پیشه
job U پیشه
occupation U پیشه
mysteries U پیشه
line of business U پیشه
occupations U پیشه
trade U پیشه
mystery U پیشه
free-standing U آزاد
freelance U آزاد
amorist U عاشق پیشه
profession of medicine U پیشه پزشکی
the long robe U پیشه قضائی
amative U عاشق پیشه
practice U کار پیشه
professionally U از لحاظ پیشه
line of business U شاخه پیشه
chisel tooth دندان پیشه
practice U رویه پیشه
trade U پیشه حرفه
pursuits U حرفه پیشه
supervisory U مباشر پیشه
oppressive U ستم پیشه
studios U پیشه گاه
jackdaw U کلاغ پیشه
jackdaws U کلاغ پیشه
pursuit U حرفه پیشه
traded U پیشه حرفه
studio U پیشه گاه
handicraft U پیشه دستی
dial tones U بوق آزاد
off duty <idiom> U دروقت آزاد
GIVE WAY U سبقت آزاد
let loose <idiom> U آزاد گذاشتن
knotless U بافت شل و آزاد
On the free market . U دربازار آزاد
In the open air. U در هوای آزاد.
freewheeling U آزاد چرخ
freewheeling U آزاد چرخی
freer U آزاد کننده
dial tone U بوق آزاد
out in the world U در دنیای آزاد
trade U پیشه وری کاسبی
professions U افهار پیشه و حرفه
traded U پیشه وری کاسبی
professionally U ازراه پیشه یاکسب
industry U پیشه و هنر ابتکار
industries U پیشه و هنر ابتکار
profession U افهار پیشه و حرفه
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
he is a physician byprofession U پیشه او پزشکی است
career woman U زن دارای حرفه یا پیشه
career women U زن دارای حرفه یا پیشه
good will U حق کسب و پیشه وتجارت
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
craft guild U صنف پیشه وران
professions U پیشگانی پیشه کار
profession U پیشگانی پیشه کار
vacancy U موقعیت شغلی آزاد
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
supplier at arm's length U فروشنده آزاد [اقتصاد]
To emancipate a slave. U برده ای را آزاد کردن
To release someone. To set someone free U کسی را آزاد کردن .
freewheeling U دارای چرخک آزاد
drawing tools U خط و رسم آزاد است
algebraic language U زبان با مفاد آزاد
advisory control کنترل آزاد هواپیما
absolute آزاد از قیود فکری
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
freewheel [overrunning clutch ] U چرخ آزاد [فناوری مکانیک]
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
Free pree (trade,port). U مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
glasnost U سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
independent U آزاد یا کنترل شده توسط کسی
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
nostradamus U کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
actual job [job held] [occupation held] U پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
To stand at attention(ease). U بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
Freemason U [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
The box office star of 1980. U پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
rigger U کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
freedoms U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
clears U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
click U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicked U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clearer U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clicks U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clear U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
logographer U مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
blast U آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blasts U آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
deallocate U آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contention U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contentions U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
lazy lines U سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
practician U کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
set loose <idiom> U رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
to engage somebody as somebody U کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
to release U آزاد کردن [رها کردن ] [از زندان]
fragmentation U حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
pile U گوشت فرش [قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
public U آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com